دیالوگ های ماندگار

اردیبهشت 93 بود روزش رو یادم نیست 

مدینه بودم در حال خرید از یه هایپر مارکت بودم که تلفنم زد خورد : 

خاله: سلام 

من :سلام

.

.

.

خاله : سوغاتی برا خانومت یادت نره بیاری ؟ 

من : خانومم ؟؟؟ O_o

خاله: آره دیگه خانومت

من: مگه من زن دارم خودم خبر ندارم :|

خاله : همسر آیندت منظورمه (:  

من :| 

خاله : از پشت تلفن البته ^_^


تبدیل شد به یکی از نوستالژیک ترین خاطراتم :))) 

۱۸:۳۵

هویجوری 43

نصف شب ها آنی اما خب چرا ؟! 

با همین پرسش هلاکم می کنی 


نصف شب...با کی ولش کن بگذریم 

تا که می پرسم بلاکم می کنی ! 

۰۰:۰۰

هزار کار نکرده...

اینقدر حرف نزده، کار نکرده،خواب ندیده، شعر نسروده و... دارم که بعضی شب ها 

از فکر خوابم نمی بره 

مثل همین الان که هر چی پست میذارم روحم ارضا نمیشه :) 

فهرستی از کارهای که باید انجام بدم نوشتم خیلی بلند بالا شده چند بار تا حالا وصیت نامه نوشتم 

آخرین بار قبل از دوره آموزشی بود

 دیروز به این نتیجه رسیدم که دفعه بعدی که بخوام وصیت نامم رو به روزش کنم 

به چند خط بسنده کنم اون چند خط هم یه آماری از بدهی های مادی و معنویم باشه و بس !!!

 بنویسید تا قبل از اینکه دیر بشه.


۲۳:۳۰

رپ اسلامی :دی


دریافت

۲۳:۱۸

هویجوری 42

انگار که یک کوه ، سفر کرده از این دشت

آنقدر که خالی شده ، بعد از تو جهانم ...

فاضل نظری

۲۲:۵۲

تنهایی

نمی دونم تا حالا به این پسوند تنهای آخر کلمه شاعر،که خودم رو خودم گذاشتم فکر کردید یا نه ؟! 

روز اول که وارد دنیای مجازی شدم به یه اسم برای وبلاگ نویسی احتیاج داشتم اما از این نکته غافل 

بودم که همیشه اسم بر مسمی اثر میذاره و این تنهایی همیشگی میشه چند وقته تنهایی رو 
احساس می کنم حتی بیشتر از زمانی که دانشجوی دیار غربت بودم و حتی یه همصحبت نداشتم 
وحتی تر زمانی که سرباز آموزشی پادگان 02 ارتش بودم و سرماخوردگی نیمه جونم کرده بود...!!! 

۲۲:۵۰

هویجوری 41

 

من آب گذشته از سرم.. می گویم

من عاشقم احمقم خرم ,می گویم

انگار که چاره ای ندارم دیگر ...

من اسم تو را به مادرم می گویم !


  جلیل صفر بیگی

۲۲:۴۲

وطن یعنی

کلا از رپ خوشم نمیاد چندان ولی این یکی رو دوست دارم : 


دریافت

حجم: 8.01 مگابایت

۱۵:۴۵

از جواهرخانه خالی نگهبانی بس است.

نگهبانی از یه اداره وسط شهر یکی از مسخره ترین کارهایی که یه بشر (یه نظامی احمق) 

می تونه اجباریش کنه :(

والا...


+ من در حال دراز کش روی تخت آسایشگاه مشغول نوشتن پست :) 

++عنوان از فاضل جان نظری 

۲۱:۵۲
Designed By Erfan