گل پونه ها

به نظرم از اصلش قشنگتره حتی !!!

 

 

دریافت

حجم: 5.08 مگابایت
۲۲:۵۶

پیرمرد ِتنها

دیروز که از راهپیمایی بر می گشتم خیلی خسته شده بودم پنجه ی پام هم درد گرفته بود به پسر داییم گفتم 

فلانی قبلنا اون همه کارهای سخت می کردم ساعت ها پیاده روی و حتی دوره آموزشی ارتش با اون همه سختی 

عین خیالم نبود الان یکم پیاده روی کردم به روغن سوزی افتادم . 

یه جمله ای گفت که من رو بد جور برد تو فکر ، گفت اثرات شناسنامه اس !!! 

گفتم یعنی چی ؟ گفت سنت بالا رفته (: دیدم پر بی راه هم نمیگه درسته 26 سالگی سنی نیست ولی آدم نسبت 

به 17-18 سالگیش خیلی افتاده تر میشه و حالا دارم فکر می کنم این دوران کهولت رو چطوری سپری کنم :دی 


امضا: یه پیرمرد ِشاعر ِتنها 

۱۰:۱۸

هویجوری 57

عاشقت بودم ولی از بخت بد 

قلب تو در جای دیگر گیر بود... 

م.ح 

۲۲:۰۸

آشوب

با این آهنگ خیلی خاطره دارم ...



دریافت

حجم: 9.28 مگابایت

۱۸:۱۳

تک بیت

تک بیت های طنزی که در خاطرتون هست رو مرقوم بفرمایید تو همین پست به اسم خودتون ثبت می کنم. 

اولین تک بیت رو خودم می نویسم : 


ای که از کوچه ی معشوقه ی  ما می گذری 

به جهنم بگذر کوچه محل گذر است... 


سرتو بذار رو شونه هام خابت بگیره
جاخالى بدم بخورى زمین حالت بگیره

تراوشات ذهن یک ...


هر کس به تو بد کرد نیاور تو به رویش 
در فرصت مطلوب درآور پدرش را ! 

 رگها 


روزی زسر سنگ عقابی به هوا خواست 
هنوز وخ نساده سیگاری هما خواست,,,

من لی غیرک


۱۳:۰۹

هویجوری 56

شنیده ام که تو هم از تبار ساداتی 

چگونه نذر تو باشم امام زاده ی من ؟!


؟

۱۱:۳۵

نسل پدر سوخته

وقتی ما دهه شصتی ها نسل سوخته باشیم حتما بچه های ما هم نسل پدر سوخته میشن دیگه (((:

والا...

۰۷:۵۱

کودکی +سرود+ حافظه

 امیرمؤمنان على(علیه السلام) :

«اَلْعِلْمُ (فى) الصّـِغَرِکَالنَّقْشِ فى الْحَجَرِ


رادیو داشت سرود های انقلابی پخش می کرد یادم افتاد کلاس اول که بودم داداشم اینا یه سرود برا مدرسشون میخوندن تا حفظ بشن من هم از دهن اونا شنیده بودم و درست مثل ضبط صوت حفظ کرده بودم رادیو که  داشت سرود پخش می کرد یاد اون سرود افتادم و دوباره زمزمه اش کرد دیدم بعد از ۱۹ سال هنوز کاملا یادم بود خیلی خوشحال شدم و از طرفی افسوس خوردم ، از اینکه از اون حافظه فوق العاده خیلی کم استفاده کردم و دیگه اینکه اون حافظه فوق العاده رو ندارم حافظه دوران کودکی مصادق بارز اون حدیث بالاست. 


این اون سروده که بچگی حفظ کردم:

ای مردم از بند رسته 

طاغوت را در هم شکسته


مردان رزم و آتش و خون

اینک به پیروزی نشسته 


بهارتان بی زوال

خجسته باد استقلال  


به همت دریا دل امامی 

سپیده سرزد از کوه و شامی 


به کامان یاران آزادی 

نصیب دشمن ناکامی 


شادی مبارک شادی مبارک 

میلاد آزادی مبارک 


این باغ سبز و جاودان باد 

از دست زاغان در امان باد 


تا جلوه زیبا گل نرگس 

گل های بهمن بی خزان باد 


ای مردم آزاده و آزاد 

جمهوری اسلامی ایران 


مبارک باد مبارک باد مبارک باد...


۲۲:۴۷

حدیث...

غرور بهترین شکستنی دنیاست .  شاعر تنها (ره) 

۲۰:۴۶

نمی دونم چی بنویسم عنوان رو...

نشسته بودم کنار بابام رو راحتی سه نفره داشتم براش گوشیش رو سرویس می کردم  دست انداخته بودم 

پشتش یه دفعه از کنار به نیم رخش نگاه کردم دیدم چقدر دوستش دارم گفتم بابا لپتو بیار جلو 

گفت برا چی ؟ گفتم میخوام بوست کنم صورتشو آورد جلو لب هام گذاشتم رو صورتش و لذت بخش ترین 

بوسه ی عمرم رو کردم ، انگار تموم دنیا تو اون لحظه مال من بود اینقدر این صحنه عزیز بود برام که بی توصیفه...

خدا می دونه تو دل بابام چی گذشت خیلی حسش رو بروز نداد ولی فهمیدم خیلی کیف کرده و من از اینکه 

اینقدر خوشحالش کرده بودم بد جور مست شده بودم مردها خیلی غرور دارن و ابراز علاقه های اینطوری براشون 

خیلی سخته اما اون روز خیلی ساده غرورم رو شکستم و یه حال خوبی پیدا کردم.

۲۳:۲۱
Designed By Erfan