شهری در آسمان

 یه روز جک لوبیای سحر امیز رو پیدا می کنم و باهاش رفیق میشم و تو عالم رفاقت ازش میخوام

 لوبیای سحر آمیزش رو بکاره تا با هم ازش بالا بریم ، بریم برسیم به بالای ابرها به اون کاخی که 

غوله توش زندگی میکنه  منتها این بار به جای اینکه بخوایم مرغ طلایی ایش رو کش بریم یه نقشه می کشم 

که غوله رو بکشیم و خودمون بشیم صاحب اون کاخ و وسایل و مرغ طلایی :دی 

دیگه هیچ وقت هم به زمین برنمی گردم ، اصن میدم لوبیا رو قطع کنن که دیگه راه برگشتی وجود نداشته باشه 

والا... 


۱۳:۳۷
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۱
:))))))))
میشه منم باهاتون بیام قول میدم بچه ی خوبی باشم

پاسخ :

نه شرمنده نامحرمید شما :)))))) 

خخخخخخخخخخ

والا... 
ماهی گلی
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۲
جک رو که پیدا کردین منم خبر میکنین؟!
کاخ و مرغ طلایی و..همش مال خودتون..من اون گوشه موشه ها واسه خودم زندگی میکنم!
:))

پاسخ :

اون بالا گوشه موشه نداره یه کاخ بزرگ داره که به نیروی خدماتی هم اتفاقا نیاز داره :)))) 

خبرتون می کنم حتما :دی 

والا... 
. زیزیگلو
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۲
بعد غولای دیگه میکشنت
چون اگه فیلمشو دیده باشین اونجا سرزمین غولاس...وحتی به خاطر اینکه جک یکیشونو کشته بود از اون بالا چندتاییشون واسه بردن جک و کشتنش تا روی زمین هم اومدن.

فک کنم خیلی جدی گرفتم قضیه رو :|

پاسخ :

اصن یه نقشه میریزم همه غول ها رو می کشم ، مثلا اّبشون رو مسموم می کنم (شلک خبیثانه:دی) 

والا... 
آبان دخت ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۳
من زمین خودمو ترجیح میدم!
تو اون کاخ بزرگ آدم از تنهایی می پوسه!
اصن دلتون میاد از اینجا برین؟[آیکون بغض]

نکته ای نوشت: غول کشی به این آسونیا نیست! ناسلامتی غوله ها :دی

پاسخ :

نه دیگه زمین برای ما تنگ شده یه جای بزرگ میخوایم :دی 

یه خط مسافرتی از آسمان به زمین راه میندازم بصورت تعاونی اسمش میذارم : آسمان پیما 
با فضا پیما مسافر ببره بیاره :))

والا... 

+ غول ها فقط گنده ان عقلشون کمه (:
ناشناس ناشناسیان
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۴
سقف که سقف نبست :دی

پاسخ :

ها؟!
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۷
:/
خب گنا دارم بابا یکی از فانتزیامه اصن
بعدشم جک که خارجیه من باهاش میرم شما میخوای اصن نیا

پاسخ :

باشه حالا شاید یه کاری براتون کردم ، فقط یه شرط داره 

قبل از سفر یه رضایت نامه از والدین بگیرید بدید به من که بعدا بتونم پاسخگو باشم :))

والا... 
بیست و دو
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۳:۵۸
اما دل آدم برای زمین تنگ میشه!

پاسخ :

رجوع کنید به پاسخ به کامنت آبان دخت :)
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۰۴
عع چون گفتم میخوای اصن نیا نظرتون عوض شد
اصن کلا باس زور گف :دی
والدین نیستن شرمنده روی خوش شما هستیم...
ببرید منو دیگه راه برگشتی هم که نیس همون جا میمونیم همونجا هم میمیرم :)

پاسخ :

والدین کجا هستن ؟! 

همون که گفتم اول رضایت نامه :دی 
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۰۵
من که هیچ وخ دلم تنگ اینجا نمیشه کی بریم حالا
بار و بندیل بستی حالا؟
:دی شدید

پاسخ :

فعلا دارم دنبال جک می گردم :دی 
بق بقو
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۰۸
بی زحمت تا لوبیارو قطع نکردید خبرم کنید منم بیام بالا ... کاری به کاختون ندارم
من آواره ابرای آسمون میشم... :))

پاسخ :

ای بابا :)

من میخواستم تنها برما ، یه لشگر آدم راه افتاد دنبالم (شکلک گاز گرفتن لب) 
بعد من دلم نمیاد شما آواره بشید تو ابرها که:|
شمام رضایت نامتون رو فراموش نکنید پس :دی 

والا... 
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۰۸
نیستن خب دیگه رفتن سفر...
بابا اصن من سال دیگه سن قانونی میرسم اجازه کسی لازم نیس صب کنین تا سال دیگه
:))))))))
منم یکم گشتم دنبالش میگن رفته گاوشون بفروشه نیس

پاسخ :

بهتون دروغ گفتن رفته خرشون رو بفروشه :))) 

فعلا که به سن قانونی نرسیدین که :دی 
هر وقت از سفر برگشتن بدین رضایت نامه بنویسن براتون :) 

والا... 
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۱۳
نمیان خب ...
همون صب کنین من سن قانونی میرسم بعد بریم

پاسخ :

باشه صبر می کنم (: 
اَسی ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۱۳
اونجا تک و تنها بدون هیچی چطور میخواید زندگی کنید؟

پاسخ :

ها به نکته خوبی اشاره کردین ، خانوم بچه ها هم هستن دیگه :دی 

والا... 
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۱۶
درک کنید که چه قدر بیکارم که میشینم منتظر بمونم کامنتم تایید شه و جواب بدن بعد جواب دوباره بدم :/
اینا اخه دلیلیش چیه :"/

پاسخ :

:)))))))))))))))))))

این دلیل قانع کننده ای برای مهاجرت به آسمونه ((: 
Lady cyan ※※
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۱۸
:))))))))))
چه خوب
پس تایید شدم...

پاسخ :

الان جا داره سجه شکر بجا بیارید :دی 
آبان دخت ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۱۹
آوه بله بله!!!! :دی

اگه اینجوریه و امکان رفت و آمد هست پس قربون دستتون یه گوشه ی کاخو هم واس من آماده کنین :)))
فقط اینترنت هم داره دیگه؟هوم؟ :دی

+ هممم حکایت همون جمله ی مامانا که میگن (فقط هیکل گنده کردی عقل که تو سرت نیست!) :))

پاسخ :

نت وای فای داره از شرکت آسمان نت :دی 

میگم بچه ها یه اتاق بهتون بدن :دی 

والا... 
آقاگل ‌‌‌‌
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۲۴
ولی من هنوز هم با قایق سهراب و افقش ارتباط بیشتری برقرار میکنم. لوبیا خطرناکه. ممکنه سقوط کنی. یا ممکنه غوله حواسش جمع باشه دردسر میشه!

پاسخ :

اگه توجه کرده باشین سهرابم میخواد بره یه جای دور خودشو گم کنه دیگه برنگرده :

قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب  


والا... 
آبان دخت ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۳۱
اوووو باکلاس هم که شد!
البته اسمای بهتری هم هست به جای آسمان نت...مثلا آسمانتِک(آپشن دیگه ی آسیاتک) یا آسمانتِل(شاتل) یکی هم آسمانال آپ( که پیشنهاد میشه احداث هم نشه که مردمو دق میده!)

+ خراب معرفت شما شدیم!چاکریم...ممنون :دی

پاسخ :

اون آسمان نت تاسیس شده دیگه مجوز تاسیس شرکت جدید نمیدن تو آسمون همه مشترک همین شرکتن :دی 

+ ما بیشتر !...مخلصم ...:) 
خانم جیم
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۴۴
سوءاستفاده از دوستی؟! :|
جک صادقانه وارد این رابطه ی دوستی میشه و شما به فکر منافع خودتونین؟! :دی

پاسخ :

نفهمیدم چی شد ؟! 
آبان دخت ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۵۴
نه آقا این انصاف نیست! بازار انحصاری چرا؟؟؟ من اعتراض دارم...من اعتراض دارم[با ریتم خوانده شود]

پاسخ :

چه میشه کرد تو آسمونم پارتی پازیه :)))
خانم جیم
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۴:۵۷
گفتین جک رو پیدا میکنین و باهاش رفیق میشین و بعدش ازش میخواین که واستون لوبیا بکاره.. این ینی سوءاستفاده کردین از دوستیتون باهاش دیگه :))

پاسخ :

نه دیگه عالم رفاقت دیگه این حرف ها رو نداره یه دونه لوبیا که بیشتر نیست :دی 

والا... 
آبان دخت ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۵:۰۸
نچ نچ نچ! تو کتاب عربی پارسالمون یه شعری بود...توش می گفت: وقتی علی(ع) دفن گشت عدالت هم با او مدفون گشت! الان معنیشو می فهمم...هعیییی روزگاااار :////

پاسخ :

هعی لوله گاز:))
ماهی گلی
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۵:۰۹
:|

:|

وباز :|

پاسخ :

بده میخوام کار بهتون بدم بیکار نباشین (((: 
والا... 
ماهی گلی
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۷:۳۱
برادر خو اگه ادم کاری ای بودم تو همین زمین میزیستم دیگه
والا بوخودا

پاسخ :

خخخخخخخ

پ میخواین برین هتل :))))))
بای پولار
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۷:۳۴
والا اگه از سناریوی زندگی خودت و اتفاقاتی که برات پیش خواهند آمد مثل داستان جک خبر داشته باشی ک دیگه احتیاجی به وسط کشیدن اون و لوبیای سحرآمیزش و دیگر متعلاقاتش نخواهی داشت.
تو همین زندگی خودت به همه چی می رسی :)

پاسخ :

اینی که گفتی که دیگه آخر فانتزیه:)))))
من :)
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۹:۰۰
هنوز مدت زیادی از رویاتون درباره شهر در دریا نگذشته ها , چه زود خسته شدید :))
حالا شهر در آسمان
شهر در هسته زمین
شهر روی خورشید
شهر در ماه
ماه در شهر
شهر در شهر
:| بیخیال
شاد باشید :D

پاسخ :

:/// 

شما مثل اینکه به فانتزی های من حسودی میکنید :دی 

والا... 
(^_^)hafez (^_^)
۲۱ تیر ۹۵ , ۱۹:۱۰
منم میام

پاسخ :

یاد باباپنجعلی افتادم (((: 
عاشق بارون ...
۲۱ تیر ۹۵ , ۲۱:۴۴
واسه ابرهای من نقشه نکشیدا! :|)
چقدر خبیث! به غول ها چیکار دارید؟! :||

پاسخ :

عکس دیگه ای نداشتم مجبور شدم خونه ی شما رو نشون بدم ((: 

غول ها با ما کار دارن :دی
عاشق بارون ...
۲۲ تیر ۹۵ , ۰۰:۴۱
غول ها کار ندارن که! شما میخوایین شریک قتل و دزدیِ جک بشید! :))))

پاسخ :

غول ها هر چه چیز خوبه برا خودشون ورداشتن :دی 
والا...

+ درسته که مروارید رو از صدف میگیذن ولی ‌تو همه ی صدف ها مروارید نیست 
مهتاب
۲۲ تیر ۹۵ , ۰۲:۰۶
اصلا اینجا با توجه به کامنتا و جوابا
کلا داستان جک و لوبیای سحرآمیز تحریف شد
شد یه داستان دیگه :/ ورژن جدید یا اپدیت شده دارای نت و....:))))

پاسخ :

ورژن ایرانی وطنیشه :دی 
ویراستارشم خودمم:)))
میم شین
۲۲ تیر ۹۵ , ۱۱:۲۸
برا نقشه کشیدن کمک لازم ندارید؟ من هستما D:

پاسخ :

برا نقشه نه ، ولی کاخ یه تعداد نیروی خدماتی احتیاج داره :)))))))) 

والا... 
من :)
۲۲ تیر ۹۵ , ۱۲:۵۶
حسودی داره مگه اصلا :)) ؟؟

پاسخ :

نمی دونم اینو شما باید بگید :دی 

والا... 
من :)
۲۲ تیر ۹۵ , ۱۳:۴۴
:D
به این ویژگی که شما دارین میگن اعتماد به سقف :))

پاسخ :

:)))))) 
ریحانه. الف :)
۲۸ تیر ۹۵ , ۰۹:۵۶
همه رو میخواین ببرین ؟:|
خوب منم میام ؛ نیازی به رضایت گرفتن نیست :/ واقعا که :/

پاسخ :

نه چون ظرفیت محدوده از بین اونایی که ثبت نام کردن قرعه کشی می کنیم هرکی اسمش دراومد به شرط رضایت نامه کتبی از والدین می بریمش :دی 

والا...
ghazaleh
۰۱ مرداد ۹۵ , ۱۱:۲۵
منم میخوام بیام این دیگه خیلی بااااحااااله :-D

مخصوصا بالا رفتن از لوبیا ^_^

پاسخ :

باشه فقط رضایت نامه فراموشتون نشه :دی 
Upset Bahar:(
۱۹ مهر ۹۵ , ۱۷:۵۰
قاچاقی هم میبرید عایا؟!!...میتونم تو قصر که رفتید با سوزن درو براتون وا کنم جیبای غول وجک رو هم بزنم:))...بعدم اگ جا کم بود تو طویله میخوابم روزهاهم دم قصر هندونه میفروشم..البته بشرط چاقو؛))

پاسخ :

عخیییییییی (با لهجه جناب خان) دلم سوخت چرا گوشه طویله :))
یکاری برات می کنم نگران نباش :دی 

والا... 
Bahar Upset:(
۲۱ مهر ۹۵ , ۱۷:۱۴
من کی گفتم گوشه طویله؟!!چرا الکی حرف درمیاری؟بعدشم نمیخواد دلت بسوزه...من خودم ازون هفت خطام!!بپا جیبتو نزنم برادر:))

پاسخ :

اسنادش موجوده !!! 

پر روبازی دربیاری نمی برمت آسمون گفته باشم :دی 

والا... 
Bahar Upset:(
۲۱ مهر ۹۵ , ۱۷:۲۷
میام حالا ببین
پررو گری ام تو ذاتمه:))باید بسازی!همسفر!

پاسخ :

اگه صندوق عقب جا داشت می برمت:دی 
Bahar Upset:(
۲۱ مهر ۹۵ , ۲۲:۲۳
مگه با ماشین میخوای از ساقه لوبیا بری بالا؟!عجب!!!:))

پاسخ :

صندوق عقب هواپیما منظور بود :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan