فضاسازی های جذاب

یکی از ویژگی های شعر مرحوم استاد( در عین جوانی) نجمه زارع فضاسازی های فوق العاده شه 

مثل این غزل: 


پلان پرده ی اول ، من و تو سینی چای 
تو حرف می زنی و من سکوت سر تا پای

و بعد خیره به من عاشقانه می خندی
دل من و تپش و اضطراب وحشت زای

پلان بعد، کمی سانسور، یک آهنگ
برای پر شدن صحنه لای لا لا لای

به روی کاغذی انگار اسم من و تو است
که می کنیم هر دو تامان به پای آن امضای

و هر چه میگذرد از پلان ها داریم
من و تو زندگی راحتی به لطف خدای

پلان پرده ی آخر، هوای بارانی
حیاط پر شده از برگ زرد، از گل و لای

خدا به زندگیم کات می دهد ناگاه
و نقشه های تو بر آب می شوند ای وای

صدای گریه - تو از خواب می پری حالا

اتاق ساکت و خلوت، نه تو نه سینی چای

درآینده بیشتر به غزلیات این مرحوم می پردازم ، یکم برم تو فاز شعری دارم کم کم نویسنده میشم 
شاعری رو از نویسندگی بیشتر دوست میدارم :) 
۲۳:۵۹

غزل ناتمام

این غزل ناتمام رو چند وقت قبل سرودم ولی هیچ وقت فرصت نکردم کاملش کنم 

و فکر هم نکنم حالا حالاها کامل بشه بنابراین میذارم تو ویترین تا اصلش بعدا بیرون بیاد :) 

 والا... 

چند وقتیست همه چشم به راهت شده اند 

 دل و دین باخته ی خال سیاهت شده اند 

چشم مشکی، دو ابروی کمان، چادر تور...

بی سبب نیست همه غرق نگاهت شده اند .
 
۱۳:۰۶

لبخند که می زنی


یکی از چیزایی که خیلی دوس دارم 

در میون گذاشتن اشعاریه که تازه سرودمشون  

مثل این غزل که ساعت  2 و سی دقیقه بامدادسروده شده: 


لبخند که می زنی دل من آب می شود 

قلبم شبیه گوشه ی محراب می شود 


موهای بیرون زده از روسری تو 

چون پرتوی منور مهتاب می شود 


و... 


+از آرشیو نوشته های وب قبلی !!!

۲۰:۰۶

دل انگیز

نشست گوشه ی در، بند کفش را شل کرد

کمی مردد شد، لحظه ای تأمل کرد

سپس شنید صدای تو را:-بفرمایید
تو آمدی بیرون، دستپاچه شد، هول کرد!

قرار بود بگوید که دوستت دارد
قرار بود بگوید....خجالتش گل کرد!


حامد ابراهیم پور

۱۳:۱۱

دختر بابایی


این غزل رو برای دختر نداشتم گفتم :) 



سلام دختر خوبم عزیز بابایی 

عصای سالهای ناخوشی و تنهایی 


از آن زمان که تو آمدی به دنیامان 

و... 



انشالا وقتی کامل شد رونماییش می کنم. 


پ.ن: از آرشیو وب قبلی !!! 

۱۸:۱۷
Designed By Erfan