مدرسه یا مسلخ حقیقت کدام است؟!

وقتی به 12 سال دوران تحصیلم در مدرسه نگاه می کنم به ندرت خاطرات خوب و لحظاتی که دوباره 

دوست داشته باشم تجربشون کنم رو می تونم پیدا کنم ، امشب وقتی یه دوری تو دنیای مجازی زدم 

و وبلاگ ها و پیچ های دیگه رو هم خوندم متوجه شدم که خیلی ها همین حس رو به مدرسه دارن 

در یک جمله رک و پوست کنده: مدرسه و سیستم آموزشی ما به قدری کسالت آوره که همه دوست دارن 

ازش فرار کنن حتی اگه بهترین دوستان و معلمان و کلی خاطرات ریز و درشت باهاش داشته باشن...!

ای کاش روزی مدرسه های ما هم مثل فلان کشور که اسمشو نمیارم (که حرفام بوی غرب زدگی نگیره)

اینقدر جذاب بود که بعد از تموم شدن ساعت مدرسه ، بچه ها رو باید به زور بفرستن برن خونشون!

 


۲۱:۰۸

باورم نمیشه :(

ظهری که بر گشتم خونه مادرم گفت از طبقه های بالا صدای جیغ و گریه ی خیلی بلند میومده تا اومده بره 

ببینه چه خبره ،سر وصدا ها تموم شده بعدش در خونه ی هر طبقه ای رو که زده کسی خونه نبوده که ببینه 

چه خبر بوده. 

چند دقیقه پیش اومد گفت فهمیده چه خبرشده بوده : همسایه طبقه بالایی مون مردی حدود 40 ساله ایست قلبی

 کرده و فوت شده. باورم نمیشه شاید چون همین دیشب باهاش سلام علیک کردم ، باورم نمیشه دیگه نبینمش 

 دلم خیلی برای زن و بچه اش سوخت دخترش هنوز بچه اس و حالا یتیم شده...

۲۱:۴۹

هویجوری58

نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد 

یک دوتا بود که اینک همه شوهر کردند :دی 


م.ح 

6اسفند94 

۱۴:۰۵
Designed By Erfan