خوشا دردی که درمانش تو باشی...

دیشب غذای یخ کرده خوردم چند دقیقه بعد دندونم درد گرفت اونم نه یکی سه تاش همزمان درد

 گرفت طوری که با خوردن مسکن خوابیدم و تا صبح چند بار از خواب بیدار شدم همین الانم که دارم 

اینو می نویسم دردش کلافه ام کرده یه دستم تو دهنمه میخک میذارم روش که خداییش دردش رو

کم تر و بی حسش کرد و با اون یکی دستم یعنی دست راستم دارم با گوشی تایپ می کنم ...

همه ی اینا رو گفتم که برسم به این بیت:


از درد منالید که مردان ره عشق 

با درد بسازند و نخواهند دوا را.‌‌..


وحدت کرمانشاهی 


اگه کسی مرد ره عشق باشه از درد شکایت که نه بلکه استقبال می کنه. 

پ.ن:شعر حدیث نفس بود.

۱۰:۰۷
Designed By Erfan