یادش ایامی که در گلشن فغانی داشتیم

دوره نوجونی شیرینی داشتم ، خوش میگذشت علی رغم خیلی کمبود های زندگی ،علی رغم خیلی 

تلخی ها ی زندگی ... خوش بودیم ، عالمی داشتیم شب ها با داداشام می نشستیم حرف زدن تا آخر شب

مخصوصا تابستون ها که تو بالکن می خوابیدیم و هوا خنک بود ، خیلی خنک ، انگار همه چیز بر وفق مراد بود

داداشم عشق موسیقی سنتی بود بعضی شب ها با اون ضبط گندهه که دو تا باند بزرگ داشت آهنگ 

میذاشت و کیف می کردیم امشب که این تکنوازی رو شنیدم ناخودآگاه دلم برای اون دوران تنگ شد 

خیلی تنگ :( ای کاش میشد دقیقه های شیرین زندگی رو دوباره زندگی کرد... 

ای کاش همون بچه های دیروز بودیم و بزرگ نشده بودیم ای کاش همه تو همون خونه جمع بودیم.

دوران خوبی بود اینقدر خوب که اصلا دنیای مجازی احتیاج نبود که بخواد خلا های زندگیت رو پر کنه

و سرت رو اینقدر گرم کنه تا که نفهمی چقدر تنهایی ... 

۲۲:۱۷
گمـــــــشده :)
۰۱ آبان ۹۵ , ۲۲:۲۵
اون خط اخر مدت هاست ذهن منو درگیر کرده
:/

پاسخ :

هعی لوله گاز...:(
بهار پاتریکیان D:
۰۱ آبان ۹۵ , ۲۲:۲۶
این یه جورایی یه درد مشترکه ..
همون دردی که باعث شده بلاگر بشیم و ولش نکنیم ..

پاسخ :

یاد شعر شاملو افتادم میگه : 

من درد مشترکم مرا فریاد کن ...

البته درستش اینه : من درد مشترکم مرا وبلاگ کن :دی 

والا...
ملت- حب
۰۱ آبان ۹۵ , ۲۳:۴۵
یادش یخیر کوچه و بازی هاش...
یا دش بخیر حوض و ماهی هاش...

پاسخ :

عجب شعری گفتین چرا ادامه اش ندادین :)))
آقاگل ‌‌‌‌
۰۱ آبان ۹۵ , ۲۳:۵۸
هی بابا! ای کاش هارو کاشتند سبز نشد برادر من.
جدن پیر شدیم رفت...

پاسخ :

مشکل از خاکش بوده شایدم اشتباه کاشتن :دی 
والا...
zahra ans
۰۲ آبان ۹۵ , ۱۰:۰۹
دلم الان گریه خواست....

پاسخ :

عخییییییییی:/
Bahar Alone
۰۲ آبان ۹۵ , ۱۲:۵۱
گوربابای گذشته...

پاسخ :

:||
هلما ...
۰۲ آبان ۹۵ , ۱۴:۴۹
متنفر شدم از کلمه "ای کاش" ....
خوشی های ناب زندگی تو ذهن حک میشن :)
من سعی میکنم الانمم مث دوران نوجوانیم خووب پیش بره .. ولی بعضی وقتا میفهمم تنها من نیستم باید ک کمک بشم تو خوب پیش بردن زندگی ....

پاسخ :

نمیشه دیگه مثل اونوقت نمیشه...!
چون خیلی چیزها عوض شده...!
פـریـر ...
۰۲ آبان ۹۵ , ۱۸:۱۶
بهترین عنوانی می شد که برا پست انتخاب کرد همین بود...
امیدوارم دوباره ساخته بشه اون روزا...
:)

پاسخ :

یهو جرقه خوردم تو ذهنم عنوان پست :) 

متاسفانه زمان رو نمیشه به عقب برگردوند:/ 
رشته خیال
۰۲ آبان ۹۵ , ۲۳:۳۶
اخ اخ چقدر دلتنگ اون روز هام

پاسخ :

هعی :((
مژگان
۰۳ آبان ۹۵ , ۰۸:۲۹
سلام...
واقعا ای کاش...
ی روزی دلمون واسه همین روزایی که مثل قدیمم نیست تنگ میشه...

پاسخ :

سلام 

ای کاش ...
پسر رویایی
۰۳ آبان ۹۵ , ۱۴:۲۹
گذشته دیگه تماااااااااااااام شدببین آینده میتونی چکارباهم انجااااااااام بدید.....

پاسخ :

باشه بهش میگم :))) 
صخره .
۰۳ آبان ۹۵ , ۱۴:۵۶
چه قدر چند خط اخرش دلچسب بود!
+فک کنم بابت رمزی که قبلا دریافت کرده بودم تشکر نکردم.الان تشکر:)

پاسخ :

+قابلی نداشت :دی 

والا...
miss fatemeh
۰۳ آبان ۹۵ , ۱۸:۲۰
پس خوش به حال نسل شما :)

پاسخ :

خوشا :/
تبسم خیالی
۰۳ آبان ۹۵ , ۱۸:۳۷
خعلی بده که روزگار اینقدر تند میگذره که گاهی مزه لذت های بچگی هم فرانموش میشه
البته من هنوز بچه ام!!!

پاسخ :

ای کاش منم مثل شما بچه بودم :))
yasna sadat
۰۵ آبان ۹۵ , ۰۱:۱۲
تو یه چشم بهم زدن اون روزا رفت...به زودی زود هم همین ایام شباب هم میگذره...

پاسخ :

خیلی زود :/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan