اندر مکافات تاکسی سواری

یادش بخیر قدیما که تو تاکسی می نشستی خودتو جمع و جور می کردی که اگه خانومی کنار دستت نشسته معذب 

نشه اما الان قضیه برعکس شده سوار تاکسی که میشی طرف چنان خودش رو ولو می کنه روت که هی با خودت 

دل دل می کنی که بر گردم بهش بگم مشکلی دارین که اینطور ضایع نشستین ؟! 

لااقل یکم آدم شناس باش ،خودتو به یکی بچسبون که اهل این حرف ها باشه ، نه من بیچاره ی خجالتی که تازه 

از گرما داره عرق می ریزه و دیگه تحمل یکی مثل تو رو نداره... 

امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه ایران جای زندگی نیست :/ 


+جمله یکی مونده به آخر با توجه به  تذکر دوست عزیزی اصلاح گردید. 

۲۲:۱۲
اَسی ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۲۰
ماکافات یا مکافات؟؟
خجالت آوره واقعا :/

پاسخ :

ممنون اصلاحش کردم:)

خیلی بدشده وضع جامعه :((
گم نام
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۲۱
همیشه فقط صندلی جلوی تاکسی باید بشینیم.
ما مردا اصلا امنیت نداریم از دست این خانوما:)))

پاسخ :

اتفاقا عادت دارم جلو بشینم ، یه پیر مرد زپرتی از راه رسید صندلی جلو رو اشغال کرد :/

امشب دلم برای یوزارسیف سوخت حتی :))
گل پسر
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۲۱
بله همینطوره ولی اون بنده خداها هم منظوری ندارن اونا ها هم چون سختشون خودشونو جمع جورکنن
دیگه اینطور میشینن .اشکال از رانندگان تاکسی هست که عقب نباید زن ومرد سوار کنند یا کلا مرد یا زن.

پاسخ :

ان شالله که من اشتباه کردم و اون طرف به طرز فجیعی خودشو به من نچسبونده بوده باشه :) 
گم نام
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۲۴
تازه یه سری دخترا هستن تیکه هم میندازن به پسرا:)))

پاسخ :

وای وای وای :/ 

دیگه امنیت نداریم از دست این دخترا :)))))
آبان دخت ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۲۷
اینقد بدم میاد از این آدما! :/

به همین علل اصلا تاکسی سوار نمیشم!ینی حاضرم تا قندهار پیاده برما ولی تاکسی نه :|

+البته من تو عمرم یه بار تنها تاکسی سوار شدم که آقا پسری تقریبا همسن شما کنارم نشسته بود...بکش بکش بود وسط خخخخ من خودمو می کشیدم راست...اونم به چپ...یه نیم متزی داشت فاصله می افتاد بینمون :))) خرسند از این اتفاق فهمیدم ایران هنوز هم جای زندگی است :))

پاسخ :

اون پسره ، بحث خودم نباشه بچه خوبی بوده :دی همه که اینطور نیستن :) 

والا... 
(^_^)hafez (^_^)
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۴۱
خجالت اوره

پاسخ :

خیلی :/
ماهی گلی
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۵۰
پیرمرد زپرتی؟ نوچ نوچ نوچ..حالا واستا پیر که شدین جوونا بهتون گفتن زپرتی حالتون جامیاد:)

آخرالزمان شده! و البته خب تلافی همون موقع هاست که جنس ما از دست جنس شما آسایش نداش!الان یکمم شما احساس ناامنی کن چی میشه مثلا :))))

پاسخ :

وقتی پیر شم هم کسی جرات نداره بگه بعله :) 

اون نا امنی و اینا رو شوخی کردیم بابا جدی نگیرید شما :دی 
Lady cyan ※※
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۲:۵۱
وضع خرابه خرابه
من خیلی وقته فهمیدم....
جک رو پیدا کن لطفا, به نظرم میتونه همسر خوبی باشه برام اصن:دی

پاسخ :

:||||||||||

جک اگه بدونه براش نقشه کشیدین خودشو گم و گور میکنه :)))))))))))

والا... 
نگار :)
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۱۳
:|

پاسخ :

:/
بیست و دو
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۲۱
کجا جای زندگیه؟

پاسخ :

جایی که آدم های خوبش از آدم های بدش بیشتر باشن ولو یه درصد !!!
آبان دخت ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۳۷
آره می فهمم چی میگین! آدم بد و بی فرهنگ همه جا هست!

چه اینجا چه آنجا چه هرجا :دی

پاسخ :

تلخه:/ 
آبان دخت ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۴۵
اوهوم :/

پاسخ :

هروقت کسی میگه اوهوم من یاد این می افتم:

چشم من بر حرکت لب های تو گردیده زوم 
قلب زارم می تپد وقتی که می گویی اوهوم 
عاشق بارون ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۴۷
کلاً دنیا جای خوبی نیست واسه زندگی. :/

پاسخ :

احسنت !

میگم تا من پست رمز دار نذاشتم آدرس وبلاگ بلاگتون رو ندادینا :))))))) 
عاشق بارون ...
۲۶ تیر ۹۵ , ۲۳:۵۵
فکر کردم دارید. خالیه که به هر حال! :)))

پاسخ :

پرش کنید خو :))
عاشق بارون ...
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۰۲
بیان یه جوریه! من همون بلاگفا راحتم! :)))

پاسخ :

بلاگفا علاوه بر نا امن بودن و هزار تا مورد دیگه یه مشکل بزرگ داره و اونم کندی وحشتناکشه !!!
عاشق بارون ...
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۱۰
بعله بلاگفا که مشکل زیاد داره! D: الانم مثل روستاهای قدیمی شده که همه ول کردن رفتن شهر! :)))))

پاسخ :

خخخخخخخخ 
چه تشبیه باحالی ، یادم باشه ازش استفاده کنم تو پست هام :دی 
آقاگل ‌‌‌‌
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۱۱
از این زاویه تا حالا روایتی نشنیده بودم!
ولی تو دانشگاه از این دهه هفتادی ها کم تیکه نشنیدم بخصوص دوسالی که حل تمرین بودم :/

پاسخ :

باز اون دهه هفتادیایی که ابتدای دهه هستن رو میشه درک کرد ، این 78-79 ها چیکار باید کرد؟ :///
Lady cyan ※※
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۲۲
چیه خب بابا جک نمیشه عزب باشه, میشه؟
بلاخره دیگه نسلی باشه چیزی خب :دی
بعدشم جک از خداش باشه اصن, والا که
ایران جای موندن نیس وای بر من

پاسخ :

اصن شاید جک نامزد داشته :دی 
چقدر هم فکر امتداد نسل هستین :))))) 
جای موندن نیست ولی فعلا باید تحملش کرد:/ 
والا... 
گمـــــــشده :)
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۳۷
من هر دو موردشو دیدم. هم از جانب خانم. هم آقا
:/

پاسخ :

بعله وجود داره از هر دوجنس !!!
مژگان
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۳۹
سلام...
واقعا ک ایران جای زندگی نیست...
من امروز بخاطر این قضیه ی عالمه گریه کردم...
واقعا ک آدم شناس نیستن هم بعضی خانوما هم بعضی آقایون...
حساب کنید سوار اتوبوس میشی ک امن تر باشه اما چنان ی آقایی زل میزنه بهت ک آدم ترجیح میده پیاده شه پیاده برسه ب مقصد...
اینقدر دلم گرفته ک نگو...

پاسخ :

سلام 

منم تو دلم گریه کردم :دی 
چشم دریده شدن بعضی از این مردم ، غیرت براشون نمونده:/
مژگان
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۴۱
سلام...
البته قبول دارم ک جاهای دیگه هم مشکل داره اما من ب این نتیجه رسیدم ک درد در غربت کمتر درد داره تا ی جا ک آشناست...
مژگان
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۰:۴۱
سلام...
البته قبول دارم ک جاهای دیگه هم مشکل داره اما من ب این نتیجه رسیدم ک درد در غربت کمتر درد داره تا ی جا ک آشناست...

پاسخ :

خارجیا فرهنگشون از ایرانیا بالاتره ، به غیر یه تعداد آدم مریضشون بقیه از این اذیتا نمی کنن :)
خانم جیم
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۱:۰۳
من به کامنت های شما و " گمنام " اعتراض کرده و میگم همه که مث هم نیستن آقاااا.. ینی چی؟! :|
:)))
ولی نه واقعا راست میگین.. همجنسامو بعضیاشون خوب میشناسم و ازین مدلی که میگین هم کم ندیدم.
میگمااا جک نباید دیگه پیداش میشد؟! :|

پاسخ :

الان جمله ی اول سوال کردین تو جمله دوم جواب خودتون رو دادین یعنی ؟! ((((((: 

جک از دست این خانم Lady cyan قایم شده :)))))))

خخخخخخ

والا... 
مهتاب
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۱:۴۷
آخخ پس همه همین مشکل تاکسی رو دارن
بخاطر همینم بهتره ادم جلو بشینه

پاسخ :

همونطور که توضیح دادم پیرمرد زپرتی صندلی جلو رو زودتر اشغال کرد به ما نرسید :/ 
مهتاب
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۱:۵۷
تازه آدم بخاطر پیش اومدن همچین موردی کل روزش اعصابش داغون میشه

یکی از بچه ها تعریف میکرد همچین موردی پیش اومده بود خود راننده مرده رو جلو همه ضایعش کرده بود :))

پاسخ :

من مشکلم اینه که خود خوری می کنم هی خودمو نگه میدارم هی نگه میدارم یه دفعه آتشفشان میشم !!!
بای پولار
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۸:۳۱
حالا طرف چندسالش بود. چاق بود یا لاغر؟!!!

ولی خودمونیم این جواب کامنتت به آقا گل رو اگه یه پستش کنی سر به تنت نمی مونه بس که اکثریت بلاگرهای بیان رو همین رده سنی تشکیل می ده :)))))

پاسخ :

میخوای بری خواستگاریش ؟! سنش به تو نمیخورد (زبون درازی) 

راست میگی خدا کنه نبیننش :دی 
.....
۲۷ تیر ۹۵ , ۰۸:۵۰
جلو بشینید....مدتیه فقط جلو میشینم...حتی اگه دیرم بشه.... یا اگرم عقب مجبور شدی بشینی دو نفر حساب کن.... برای چیزای با ارزش باید خرج کرد

پاسخ :

نشد جلو بشینم :/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۱:۰۲
ایران جای زندگی نیست پس کجا جای زندگیه؟ حد اقل تو ایران با لباس میچسبن بت تو خارج بدون لباس :)))

اینجور مواقع بچسب به در و سعیتو بکن که بهش برخورد نکنی و جوری باش که خودشم بفهمه ، اونوقت خجابت میشکه دیگ ادامه نمیده.

پاسخ :

شما تا حالا خارج ایران بودی؟! سفر خارجی تا حالا رفتی ؟
صندلی وسط بودم نمیشد خودمو بچسبونم به در وگرنه عقلم به این می رسید :)
آبان دخت ...
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۴:۲۱
آقا :))))))))
اولین لایکو من زدم!!! :دی
قدر همچین مخاطبیو بدونین خخخخ :))))

پاسخ :

خخخخخخخخ

دست شما مرسی :))))))))

قدر زر زرگر شناسد 

قدر آبان دخت را هم شاعری :دی 
Lady cyan ※※
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۴:۲۷
وای لامصــــــــــب
پست بالا
چه میکنه این هویجوری هات

پاسخ :

(((: 

ما اینیم دیگه :دی
بای پولار
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۴:۲۸
نه بابا خواستگاری چیه :)))) می خواستم مقدار معذب شدنت رو بسنجم!!!!! :دی

پاسخ :

در هر صورت سنش بهت نمی خورد از تو بزرگتر بود :دی 


بق بقو
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۴:۳۲
:)
اصولا یکی از علتایی که تاکسی نمیگیرم همینه و اخیراً با پیاده رویم مشکل پیدا کردم ...پیاده رو ها محلی شده برای ساختن تونل معضبی ...و تا جایی که گردنشون جا داره برا چرخش ،میچرخه تا نگات کنن :/
واقعاً به چی نگا میکنن نمیدونم :|
اح هر وقت یادم میاد اعصابم خورد میشه ..

پاسخ :

متاسفانه بی غیرت شدن مردم ، علتش بی غیرتیه:///

درک می کنم هر چند که پسر هستم و این پدیده خیلی خیلی کم تر برای ما پیش میاد!!!
دختر پاییز
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۴:۴۱
آدمِ بیشعور همه جا هست..
متاسفانه..





من یه دفعه همچین چیزی پیش اومد..
گفتم آقا نگه دارین..
نگه داشت منم که قصد پیاده شدن نداشتم..
راننده گفت چیزی شده..؟؟
گفتم بعله.. این آقا ناراحتن مث اینکه میخوان پیاده شن..
ینی قرمزززز شدا..
خخخخ
راننده هم یه فحش خیلی قشنگی بهش داد، گفت گمشو پایین تا حسابتو نرسیدم..

یه دفعه هم یه پسره هی پاهاشو وا میکرد، کلی جا گرفته بود..
برگشتم بهش گفتم اگه ناراحتین پاتونو دراز کنین اینجوری اذیت میشین خخخخ

پاسخ :

واکنش خوبی نشون دادین :) 

من به علت خستگی و ماخوذ به حیا بودن و این صوبتا تحمل کردم :/ 
آبان دخت ...
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۵:۲۲
بعله بعله!دقیقاااا :))))))

+ در مورد پست وبلاگم...ما رو شما حساب کردیماااا آقای شاعر :دی

پاسخ :

خواهش می کنم :)) 

+ در خدمتم :دی 
آبان دخت ...
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۵:۳۴
خدمت از ماست! :))

پاسخ :

:))))
مارکر زرد :)
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۵:۵۵
انقدر دیدم و تجربه کردم متاسفانه .
ولی یه بار یه آقایی که اگر درست هم میشست اتفاقی نمی افتاد انقدر چسبیده بود به در و با دست و پنجول و همه جونش چسبیده بود به دستگیره یه وجب بین من و خودش فاصله انداخته بود میخواستم پیاده شم راحت بشینه بنده خدا :))
ولی خب یه سری هم هستن جا نمیشن . یعنی در یه حال کنسرو طوری تو تاکسی بودیم و همه داشتن سعی میکردن خیلی کم جا بگیرن . بعد که بغلی من پیاده شد اصلا وحشت کردم این آدم چطوری تو ماشین بغل دست من جا شده بود بنده خدا . میدیدم خم و ناراحت نشسته ها :))

پاسخ :

این ماجرایی که من گفتم اینطوری بود بدون سانسور بیانش می کنم که به عمق فاجعه پی ببرید: سه نفر عقب نشسته بودیم من وسط بودم این خانم سر سوزنی که خودشو جمع نکرده بود هیچ یه قسمت از بدنشو که اسم نمیارم به یه قسمت از بدن من چسبوند تا لحظه ی پیاده شدن٬ حتی به اینکه اعتراض کنم بهش هم فکر کردم اما دیدم بهونه ی تنگی جا میاره و خودم محکوم میشم به بد دلی و... تا لحظه پیاده شدن قوطی کنسروی نشستم خدا رو شکر زیاد مسیر طولانی نبود!
مارکر زرد :)
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۵:۵۶
میشه یه انتقادی بکنم ؟

پاسخ :

شما اینجا حق آب و گل دارین چند تا انتقاد کنید:))
سعید
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۷:۱۲
کجا جای زندگیست عمو؟
بیابان های صحرای بزرگ آفریقا؟
جایی ک ن انسان باشه ن تاکسی؟!!!
:))))

پاسخ :

جایی که آدماش آدم باشن:))
yasna sadat
۲۷ تیر ۹۵ , ۱۹:۳۷
بدترین ثانیه هاست وقتی تو این موقیت در تاکسی قرار میگیری....
واقعا سعی کنی خودتو بچسسبونی به در ماشین یا اون بغلیت که خانومه بعد ااون جناب یه
پاهاش قسمت شرق ماشینه یکیش غرب:/
انگار نشسته رو نیمکت پارک:///
از مسیر ترمینال ا دانشگاه همش همین مشکل هست...

پاسخ :

اینا همش برمیگرده به همون بیماری خطرناک ِ بیشعوری!!!
ریحانه. الف :)
۲۷ تیر ۹۵ , ۲۲:۵۱
خداروشکر ما که سوار تاکسی نمی شیم زیاد :/ اصن بعضی ها فرهنگ تاکسی سوار شدن و ندارن!
ایران جای زندگی واقعا نیست :||

پاسخ :

من و جک قراره چند نفر از بچه های وبلاگ نویس رو با خودمون ببریم آسمون پست زیر بخونید با کامنتاش توضیح دادم:
http://ermiha.blog.ir/1395/04/21/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86

اگه شمام میاین از حالااعلام آمادگی کنید و رضایت نامه از والدین تون رو آماده کنید:دی 

والا... 
پرواز ...
۲۸ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۷
برعکسم هست ها :)
بعضی آقایون خیلی بد میشینن...البته تا حالا همچین موقعیتی برای من پیش نیومده...
خیلی کم از تاکسی استفاده میکنم...خیلییییی کم !
یه بحثی هم توی کامنتا شده بود در مورد دهه هفتادی و اینا...میخواستم بگم ما دیدیمش ها ! ولی خوب چون اوایل دهه هستیم بیخیال میشیم :)

پاسخ :

نه دیگه گفتم اواخر دهه هفتاد شما رو شامل نمیشد:دی 
والا...
ghazaleh
۰۱ مرداد ۹۵ , ۱۱:۲۰
خیلییییی بده این شرایط
منم ازبس جمع نشستم خفه شدم الآن میشینم اگه مردونه باشه سریع دوتا حساب میکنم که دیگه اعصابم بهم نریزه شمام همینکارو کن
اصلا برای ملت فرقی نداره کی کنارشونه بیشعوری بیداد میکنه آقااا بیداد :||||||
هرکس به فکر راحتی خودشه فقط زن و بچه مردمم آدم نیست :||||

پاسخ :

راه حل خوبیه اینکارم :)
بهار خادمی
۱۷ مهر ۹۵ , ۱۶:۴۷
الان حس کردی امنیت پسرا در خطره؟؟ میگم میخواین چادر بپوشین که در امان باشین از نگاههای نامحرم؟؟؟

پاسخ :

چقدر شما با نمکید آدمو یاد خیار شور میندازید :دی 

والا... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan