شعربازی :: من نه آنم که تو می پنداری...

هویجوری 85

زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم؟!

که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم...

فاضل نظری

شنبه ۱۲ تیر ۹۵ ۰۴:۱۵

هر شب ، شب قدر است اگر قدر بدانی...

امشب،شب قدر است بیا قدر بدانیم

هرقدر که شد، سوره ی القدر بخوانیم

از جانب هر منتظری، فجر بخواهیم

از بهر فرج ،سوره ی والفجر بخوانیم

م.ح

3تیر95

+جون مادرتون شعرایی که از خودمه رو کپی نکنید:)

جمعه ۴ تیر ۹۵ ۱۶:۲۴

۱۲

هویجوری 82

هر وقت به یاد خنده ات می افتم

چون ابر بهار گریه ام می گیرد...

لیلا شیخی

جمعه ۴ تیر ۹۵ ۰۴:۳۰

فضاسازی های جذاب

یکی از ویژگی های شعر مرحوم استاد( در عین جوانی) نجمه زارع فضاسازی های فوق العاده شه

مثل این غزل:

پلان پرده ی اول ، من و تو سینی چای

تو حرف می زنی و من سکوت سر تا پای

و بعد خیره به من عاشقانه می خندی

دل من و تپش و اضطراب وحشت زای

پلان بعد، کمی سانسور، یک آهنگ

برای پر شدن صحنه لای لا لا لای

به روی کاغذی انگار اسم من و تو است

که می کنیم هر دو تامان به پای آن امضای

و هر چه میگذرد از پلان ها داریم

من و تو زندگی راحتی به لطف خدای

پلان پرده ی آخر، هوای بارانی

حیاط پر شده از برگ زرد، از گل و لای

خدا به زندگیم کات می دهد ناگاه

و نقشه های تو بر آب می شوند ای وای

صدای گریه - تو از خواب می پری حالا

اتاق ساکت و خلوت، نه تو نه سینی چای

درآینده بیشتر به غزلیات این مرحوم می پردازم ، یکم برم تو فاز شعری دارم کم کم نویسنده میشم

شاعری رو از نویسندگی بیشتر دوست میدارم :)

پنجشنبه ۳ تیر ۹۵ ۲۳:۵۹

ترکیب عجیب

تاریکی ،سکوت، صدای پنکه و دکلمه علیرضا آذر ترکیب عجیبی میشه...

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند

مردم چه بلاها به سرم آوردند...

پنجشنبه ۳ تیر ۹۵ ۰۱:۱۲

هویجوری 81

شاعر شده ام قافیه پرداز تو باشم

یک عمر خریدار همه ناز تو باشم ...

م.ح

1/4/95

+ادامه دارد...

چهارشنبه ۲ تیر ۹۵ ۱۵:۰۲

۱۰

از کتاب املت دسته دار

شعر با حال ناصر فیض در مراسم افطاری شعرا در بیت رهبری :

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

من مانده‌ام این‌جا که حلال است، حرام است؟

با این که به فتوای دل اشکال ندارد

گریار پسندید ترا کار تمام است

در مذهب ما باده حلال است، ولی حیف

در مذهب اسلام همین باده حرام است

شد قافیه تکرار ولی مسئله‌ ای نیست

چون شاعر این بیت طرفدار نظام است

"ناصر فیض"

سه شنبه ۱ تیر ۹۵ ۲۳:۰۱

۱۱

هویجوری 80

بگذار بدانند٬خوشم می آید

از بوسه و لبخند خوشم می آید

تصمیم گرفته ام لبت را بخورم

من بچه ام از قند خوشم می آید

جلیل صفر بیگی

شنبه ۲۹ خرداد ۹۵ ۲۲:۴۹

هویجوری79

گر علیخانی بدانست حال من را بعد تو

سوژه ی ماه عسل در کل سی شب می شدم.

امید صباغ نو

+ با اندکی تغییر

چهارشنبه ۲۶ خرداد ۹۵ ۱۲:۲۴

هویجوری78

گیسوانت را به موجی روی دوش انداختی

هرچه گفتم فکر من کن، پشت گوش انداختی

با عبور دامنت از روبروی شهر گل

باغ را از چشم های گلفروش انداختی ...

جمعه ۲۱ خرداد ۹۵ ۲۱:۳۸

جدید ترین مطالب مطالب جدید تر

مطالب قدیمی تر قدیمی ترین مطالب