آینه , آینه است .
من و تو آینه همدگریم
روزها در گذر شادی و غم با ما رفت
من و تو همسفریم
و ...
+یه رفیق قدیمی سال ها قبل این شعر رو به من هدیه داد
با خط خودش هم نوشته بودش خیلی وقته نخونده بودمش امشب یهو یادم افتاد.
آینه , آینه است .
من و تو آینه همدگریم
روزها در گذر شادی و غم با ما رفت
من و تو همسفریم
و ...
+یه رفیق قدیمی سال ها قبل این شعر رو به من هدیه داد
با خط خودش هم نوشته بودش خیلی وقته نخونده بودمش امشب یهو یادم افتاد.
ای از کوچه معشوقه ی ما می گذری
قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد...
علی صفری
دکلمه ی غزل باران با صدای شاعری از نوع تنهاش !!!
در پی هر بوسه اش یک نیشگون از ما گرفت
هم عسل خوردیم هم زنبور ما را نیش زد ...
؟؟
روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری ...
سیده تکتم حسینی