ای کاش بمیرم و نبینم که زمانی
از تلخی ایام غزل ساخته باشم
چیزی ز امامم ننویسم و بجایش
از دختر همسایه غزل ساخته باشم ...
دیگران در تب و تاب شب عیدند ولی
مثل یک سال گذشته به تو مشغولم من
آنقدر با گیسوانت کافر آوردی پدید
تا که داعش پرچمش را رنگ موهایت کند...
نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد
یک دوتا بود که اینک همه شوهر کردند :دی
م.ح
6اسفند94
تک بیت های طنزی که در خاطرتون هست رو مرقوم بفرمایید تو همین پست به اسم خودتون ثبت می کنم.
اولین تک بیت رو خودم می نویسم :
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری
به جهنم بگذر کوچه محل گذر است...
سرتو بذار رو شونه هام خابت بگیره
جاخالى بدم بخورى زمین حالت بگیره
هر کس به تو بد کرد نیاور تو به رویش
در فرصت مطلوب درآور پدرش را !
روزی زسر سنگ عقابی به هوا خواست
هنوز وخ نساده سیگاری هما خواست,,,
شنیده ام که تو هم از تبار ساداتی
چگونه نذر تو باشم امام زاده ی من ؟!
؟
با تو می گردد جهانم زهرمار
می روم از دست تو تا قندهار
عاشق یک خال هندو می شوم
دختری چشم بادمی از قوم تار
م.ح
۷بهمن ۹۴
ﺩﻳﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﺜﻞ ﺁﻫﻮ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺴﺘﻦ ﻣﻮ
ﺣﺎﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺪ ﺟﻮﺭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﻮ ﺍﻣا
ﺷﺎﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ
ادامه دارد...
م.ح
بهار 94
+لطفا کپی نکنید :)