دَدَر شماره 2

این بار اصلا دوست نداشتم برم ،حتی با مادرگرام سر به زور رفتن به دَدَر دعوام شد ،اما حقا و انصافا خوش گذشت 

هر چند که ساعت های اول دلتنگی عجیبی داشتم و کم کم با آتیش روشن کردن ، غورباغه بازی و تعقیب 

مارمولک های کوهی و بچه غورباقه های تو لجن بود که دیگه همه چیز یادم رفت و کلی از این رو به اون رو شدم .

اینجاست که شاعر می فرماید:

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید 

زندگی شستن یک بشقاب است 

و الی آخر.... 


و خدایش بیامرزد شاعر را که امروز نبود که ببیند سلفی با غورباقه را و اینطور بسراید : 


زندگی ، سلفی با غورباقه ست :))) 


+ خیلی تلاش کردم یکی از اون مارمولک های کوهی که احتمالا شما بهش بزمجه میگین رو بگیرم (اسم مارمولک

رو بیشتر می پسندم:دی) اما اونا زرنگ تر بودن و موفق نشدم . 

مشغول آتیش روشن کردن بودم که یه سنگ بزرگ رو جابجا کردیم و دیدیم ای دل غافل یه ابر عقرب

داره خیلی داش مشتی از زیرش بیرون میاد( به جون خودم اگه دروغ بگم :|) اصن لاتی راه می رفت 

من و اخوی گرام هم نامردی نکردیم یه قوطی پلاستیکی (از این جا مربا خوریا که شفافه مثل شیشه) 

برداشتیم و به هر زحمتی بود هلش دادیم تو و اسیرش کردیم تا باشد که بنده ی خدایی رو مورد گزش قرار نده 

البته اخوی یه فکر در مورد تبدلیش به روغن عقرب (کاربرد درمانی داره) کرد که بعدا منصرف شد. 


بعد از کلی آب بازی و مارمولک بازی ،لاک پشت و غورباقه بازی و غیره با کلی خستگی برگشتیم 

اینقدر خسته بودم که بی خیال رانندگی شدم و گرفتم تا وقت رسیدن خوابیدم که البته به هدفم نرسیدم 

از یه جایی بیدارم کردن گفتن بیا رانندگی کن (پدر گرام کار داشت میخواست جایی بره ) 

بنده با چشمانی خواب آلود تا منزل رانندگی کردم (مدیونید اگه فکر کنید که یه چششم باز بود و یکی بسته :)))  والا...) 

قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید .


بالا رفتیم دوغ بود 

پایین اومدیم ماست بود 

قصه ی ما راست بود. 


پ.ن: عکساشو بعدا میذارم ان شالله :)


۲۳:۵۱
من :)
۳۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۳:۵۳
خوبین شما ؟ :)

پاسخ :

خدا رو شکر، شما بهترین؟! :دی
من :)
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۰۰
تشکرات :)

پاسخ :

به همچنین :) 
بق بقو
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۰۶
چقد شوما دَدَر میری :/
حالا من ...هی امتحان بده هی درس بخون (چقدم من میخونم :دی)
آخه این انصافه :|

+تا باشه از این تفریحات و دَدَر ها باشه براتون..شاد باشید:)

پاسخ :

به جاش عید نوروز جایی نرفته بودم ! 

این به اون در 
در ضربدر در میشه دَدَر :دی 
در ضمن ما هم به وقتش امتحانمون رو دادیم (آیکون زبون درازی:دی)

والا... 

+ مچکرم :) 
عاشق بارون ...
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۳۰
خدا رو شکر! :)
فقط قورباغه هاتون چرا اون شکلی هستن؟! :دی

پاسخ :

قورباغه با غورباقه چه فرقی می کنه عایا؟!
چشم به راهم ...
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۳۲
خب الحمدالله

پاسخ :

((:
. زیزیگلو
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۴۹
میبینم که با جک و جونورا همبازی شدین!
اتتتتتفاااااقااااااااا ما هم دو شب پیش با یه مارمولک سلفی انداختیم!!!

+من لاک پشت میخوام :|

پاسخ :

با مارمولک سلفی داشتم از قبل این سری با غورباقه 
سلفی گرفتم انشالله سری بعد با مارمولک های کوهی (: 
+ لاک پشت تو رو نمیخواد:دی 

والا...
. زیزیگلو
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۵۰
عه! سلام "من"! (هی حس میکنم دارم به خودم سلام میکنم! قصد نداری اسمتو عوض کنی؟!)
عزی چطوره؟!

پاسخ :

با شوما هستن:))))
. زیزیگلو
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۰:۵۸
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
زندگی شستن یک بشقاب است

زندگی ، سلفی با غورباقه ست :)))

بالا رفتیم دوغ بود
پایین اومدیم ماست بود
قصه ی ما راست بود.

**********************
آقای نمکدون! شما که چشماتون یکی درمیون باز و بسته س چرا الان بیداری!

پاسخ :

من شکردونم نه نمکدون:))))

+ از خستگی خوابم نمی برد و البته بخاطر نوشتن این پست:دی 
yasna sadat
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۱:۴۳

نمیدونم هدف کسی ک اسم قورباغه رو اختراع کرد چی بوده.اخرش نفهمیدم هر کدومش با کدوم ق یا غ نوشته میشه!

پاسخ :

غورباقه یا اصن غورقابه حتی مهم رسوندن منظوره :دی 
والا...
دچــ ــــار
۰۱ خرداد ۹۵ , ۰۸:۱۱
با قورباغه مشکل داری ؟ :))

پاسخ :

من به غورباقه ها عشق می ورزم اونا رو نمی دونم :))))))

والا...
من :)
۰۱ خرداد ۹۵ , ۱۲:۱۴
عه. سلاامممم :)
نه متاسفانه قصد ندارم اسممو عوض کنم :))
چقدر از من ایراد میگیرین :|
عزی هم خووووبههههه :))))

پاسخ :

خاله قزی هم به نظر من اسم خوبیه :)))) 
خیلی هم محبوبه :دی 
من :)
۰۱ خرداد ۹۵ , ۱۷:۱۷
اینقدر دوست دارین اسم خاله قزیو چرا خودتون نمیزارین :D

پاسخ :

من بذارم خاله قزی ؟!؟!؟ 

ناسلامتی من مردم ها !!!

والا...
من :)
۰۲ خرداد ۹۵ , ۱۰:۱۷
مشکلی نیست :))

پاسخ :

نو پرابلم:دی 
من :)
۰۲ خرداد ۹۵ , ۱۴:۱۷
الان که چی ؟
خواستین اندک زبانی که بلدین رو به رخم بکشین ؟ :D
چرا اینهمه کاراتون رو به رخ بقیه می کشین ؟ :))
خب اگه مشکلی نیست واقعا و اسمش رو هم دوست دارین ، بذارین به عنوان اسمتون :D
حمایت ما با شماست :D

پاسخ :

رو که رو نیست پیست اسکیه :|

فرزندم حالت خوبه؟؟
من :)
۰۲ خرداد ۹۵ , ۲۰:۵۲
:|
واقعا که

پاسخ :

والا... ((: 
اَسی بولیده
۰۳ خرداد ۹۵ , ۰۱:۲۲
عکسا رو بذارید دیگه! نکنه هنوز خوابین؟؟

پاسخ :

ان شالله شب میذارمشون:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan