لولو

یادمه وقتی خیلی بچه بودیم ما رو از موجودی افسانه ای می ترسوندن به اسم لولو

الان که فکر می کنم می بینم این موجود ترسناک چه اسم با نمکی داشته :))

این لولو اینقدر مشهوره که حتی باهاش ضرب المثل هم درست کردن و حتی

ریس جمهور گذشته در یکی از سخنرانی هاش در پاسخ به اقدامات سیاسی آمریکا

گفت : اون ممه رو لولو برد یا شایدم خورد  ببخشید اگر قدری صریح حرف می زنم

امیدوارم به حساب بی نزاکتی بنده نگذارید بعضی شب ها خواب لولو می بینم مثل

پریشب که تعداد زیادی لولو به خوابم اومده بودند و از استرس چند بار از خواب پریدم

خدا رو شکر می کنم لولو های واقعی نبودن و ما جون سالم به در بردیم .

امیدوارم هیچ وقت دچار لولو نشین اگرم شدین تو رختخوابتون بارون نیاد :)))

والا...


۱۱:۰۰

هویجوری 20

تمامِ زندگی ام صَرف شعر گفتن شد

از آن زمان که شنیدم تو شعر میخوانی...

محمد رفیعی

۲۲:۵۲

لبخند که می زنی


یکی از چیزایی که خیلی دوس دارم 

در میون گذاشتن اشعاریه که تازه سرودمشون  

مثل این غزل که ساعت  2 و سی دقیقه بامدادسروده شده: 


لبخند که می زنی دل من آب می شود 

قلبم شبیه گوشه ی محراب می شود 


موهای بیرون زده از روسری تو 

چون پرتوی منور مهتاب می شود 


و... 


+از آرشیو نوشته های وب قبلی !!!

۲۰:۰۶

خدا دمش گرمه

تو این هفته در اوج ناامیدی مطلق خدای مهربونم دوبار امید رو بهم برگردوند و به دادم رسید 

این شعر برای تشکر از خودشه : 


خدا درمون هر درده دمش گرم
جهان بی لطف او سرده دمش گرم
(این مصرع رو بلد نیستم)
خدا عاشقترین مَرده دمش گرم

شاعر این شعر باحال نمی دونم کیه، هرکی که هستش واقعا دمش گرم :دی 

۱۴:۳۷

یه خواهش

از مخاطبای وبلاگ مرحومم که اینجا رو می خونن و وبلاگشون در زلزله بلاگفا از بین رفت و با خاک یکسان شد 

خواهش می کنم بی خیال اون خونه بشن بیان و در کشور بلاگ آشیانه ای جدید بنا کنن

که همانا بلاگ مثل ژاپن در مقابل زلزله مقاومه و به این راحتی آشیانتون رو منهدم نمی کنه !!!

باشد که رستگار شویم :/

والا... 

۱۵:۳۰

هویجوری 7

سادات که میوه های باغ فدک اند
زیبا و قشنگ و خوشگل و بانمک اند
هستند ستاره ی سماوات ولا
هرچند زیادند ولی باز تک اند... 


پ.ن: زبان حال یه بچه سید :) 
۱۹:۰۹

آینه

آینه , آینه است . 

من و تو آینه همدگریم 

روزها در گذر شادی و غم با ما رفت 

من و تو همسفریم 

و ... 


+یه رفیق قدیمی سال ها قبل این شعر رو به من هدیه داد 

با خط خودش هم نوشته بودش خیلی وقته نخونده بودمش امشب یهو یادم افتاد. 

۲۲:۱۱

دختر بابایی


این غزل رو برای دختر نداشتم گفتم :) 



سلام دختر خوبم عزیز بابایی 

عصای سالهای ناخوشی و تنهایی 


از آن زمان که تو آمدی به دنیامان 

و... 



انشالا وقتی کامل شد رونماییش می کنم. 


پ.ن: از آرشیو وب قبلی !!! 

۱۸:۱۷
Designed By Erfan