یادت هنوز چشم مرا خیس می کند
بغض گلوی خسته مرا هیس می کند...
م.ح
+ : دیشب خوابتو دیدم
- : خب کجا بودم؟!
+: روی یه گل نشسته بودی
-: یعنی پروانه بودم ؟!
+: نه زنبور گاوی بودی (((:
دیوانه و شبگرد و خرابم کردی
با رفتن خود غرق عذابم کردی
از سردی تو آدمکی یخ زده ام
با داغ لبت یک شبه آبم کردی
م.ح
27 آبان 93
شب جمعه برای آدمای مجرد حکم گوشت ویترین قصابی رو داره برای گربه :))))
والا...
شاعرتنها (ره)
بعضی وقتا خواب های قشنگی که می بینم رو می نویسم که یادم بمونه مثل این:
اتاق کوچک من از سکوت لبریز است
کنار من که نباشی جهان غم انگیز است
دلم گرفته و ایوان فضای دلگیری ست...
چه قدر بی تو بهارم شبیه پائیز است...
هنوز شال تو آن جا کنار شومینه
هنوز پیرهنت روی رخت آویز است
مسعود جعفری
سرکلاس دانشگاه
من: اینایی که ناخوناشون بلنده چطور زندگی می کنند ؟!
(اشاره به دختری که جلوی ما نشسته )
سعید : عین پلنگ
من : ((:
سعید : :|
+ازآرشیو وب مرحوم :)
مواقعی که به کامنت دوستان جواب میدم یا مواقعی
که بهشون کامنت میدم مواقعیه که ابیات فی البداهه
تو ذهنم میاد که معمولا دو سه بیت بیش تر نمیشن
می نویسمشون و همونا رو برای دوستان به عنوان
جوابکامنت می کنم.
مثل این بداهه:
گفتی که تو را مذهب پاک است قبول
پرهیز کنی ز هر چه ناپاک و فضول
ای دوست بیا کمی هم با ما
با ما به از این باش که با خلق عذول
م.ح
تاریخش و این که برای کی گفتم رو یادم نمیاد.
+ توجه کردین چند بار از کلمه مواقع استفاده کردم
از بس این کلمه کاربرد داره :دی
سیگاری نیستم اما اگه بخوام یه روز سیگاری بشم مطمئنا سیگار برگ می کشم .
به دو دلیل اول اینکه خیلی کلاس داره لامصب و دوم هم این که ضررش خیلی کم تر از
این آشغالهایی که بهش میگن سیگار.
هروقت سیگار برگ می بینم یاد چه گوارا می افتم .
برای چه گوارا احترام قائلم اما نه بخاطر دین و مذهبش چون که اصلا آدم معتقدی
نبوده براش احترام قائلم چون آزادی خواه بود .
چه گوارا
من رو یاد این جمله طلایی میندازه :
اگر دین ندارید و از قیامت خوفی ندارید لاقل در دنیا آزاد مرد باشید.
قامت به بلندای صنوبر داری
چشمان پر از سپیده باور داری
گیسو عسلی چشم طلایی بانو
تو عشق منی حیف که شوهر داری