حکایت بدون شرح

میگن یه عاشقی 
به سختی معشوقش رو راضی میکنه باش قرار میذاره که ببینش 
وقتی عاشق میره سر قرار هرچی منتظر وایمیسته معشوقش نمیادخوابش میگیره

کفاشو درمیاره میذاره زیر سرش میخوابه از خواب که بیدار میشه
می بینه یه مشت گردو کنارشه ناراحت میشه میره سراغ معشوق ازش گله میکنه میگه چرا نیومدی

میگه اومدم خواب بودی اون گردوها رو هم من برات گذاشتم . میگه خب خوابم برد معشوقش میگه 

آدم عاشق که خواب نداره اون گردوها رو برات گذاشتم بری باشون گردو بازی...!!!


+نمی دونم چرا روزهای جمعه خود به خود یاد این حکایت می افتم :)

۱۸:۴۰
بیست و دو
۰۲ بهمن ۹۴ , ۱۸:۴۱
عجب!!

پاسخ :

الان جا داره که بگم مش رجب:دی 
پری بانو
۰۲ بهمن ۹۴ , ۱۹:۱۱
من اگه بودم میزدمش که خون بالا بیاره
عاشقی این نیست :|

پاسخ :

معشوق رو می زدین یا عاشق ؟! 
مهتاب
۰۲ بهمن ۹۴ , ۱۹:۳۵
شماهم احیانا روزی قرار گذاشتین اینجوری قبلش قهوه بخورین برین ک خوابتون نبره :)))

پاسخ :

نه دیگه من آدرس میدم اون بیاد خودم نمیرم :دی 

والا... 
yasna sadat
۰۲ بهمن ۹۴ , ۲۰:۴۳
من بودم با همون گردو ها میزدم تو سرش
نمیدونم تو سر کدومشون ولی به هر حال میزدم!!!
آخه مث فیلم ایرانی ها بود که اخرش بد تموم میشه

پاسخ :

نتیجه اخلاقی داشت دیگه اونم اینکه سر قرار آدم نباید خوابش ببره وگرنه ضایع میشه :دی 

والا... 
gandom baanoo
۰۲ بهمن ۹۴ , ۲۱:۱۰
:)))
اینو فک کنم میگفتن قصه لیلی مجنونه

پاسخ :

بعید می دونم :)))
ghazaleh ...
۰۲ بهمن ۹۴ , ۲۱:۵۰
کاملا معلومه که کشککی بوداااا قرارش
اگرنه خواب کجا بود اونم سر قرار موقع دیدن یار وای وای :|||
من بخوام به همچین موضوعی فکرهم کنم تا یه هفته خواب به چشام نمیاد :-D

پاسخ :

والا... 

به قول یکی از دوستان اصن باید قهوه میخورد خوابش نگیره :دی 
بق بقو
۰۳ بهمن ۹۴ , ۰۰:۰۶
واقعا همین طوره ...:|

پاسخ :

کدوم طوره؟! :دی 
Weiß Eule
۰۳ بهمن ۹۴ , ۰۱:۴۸
گردو بازی
:))))
عاشق نبوده وگرنه کدوم عاشقی در انتظاره معشوقش میخوابه!!
|:

پاسخ :

عشقش آبکی بوده از اونا که مولانا میگه : 

عشق هایی کز پی رنگی بود / عشق نبود عاقبت ننگی بود :دی 

والا... 
بق بقو
۰۳ بهمن ۹۴ , ۱۵:۰۴
همون طوری که ..."+نمی دونم چرا روزهای جمعه خود به خود یاد این حکایت می افتم :)"
:)))))


پاسخ :

که اینطور :)))
مهتاب
۰۳ بهمن ۹۴ , ۱۶:۴۵
باید در کنار گردو ترقه یا دینامیتی چیزی میذاشت جیبش .....
اینجور عاشقی ها رو باید اینجوری جواب داد :)))((

پاسخ :

من بودم آبمیوه آغشته به سیانور میذاشتم براش بخوره :)))) 

والا... 
خانم الف
۰۳ بهمن ۹۴ , ۲۰:۵۳
هر دوشون کتک لازم ان :|

پاسخ :

والا... :دی 
چشم به راهم ...
۰۳ بهمن ۹۴ , ۲۲:۰۱
از بیکاریه!!!

پاسخ :

دست شما درد نکنه :|
من :)
۰۳ بهمن ۹۴ , ۲۲:۳۳
:)
:)

پاسخ :

:))
بیست و دو
۰۳ بهمن ۹۴ , ۲۳:۲۰
شعر بالا چه قشنگ بود:)
اینم بگید قشنگ میشه ها:« با این سه ،چه طعمی که پس از بوسه بذاری!!»

پاسخ :

مچکرم:) 

همینطوری بهتره به نظرم بعد تو شعر مردمو نمیشه دست زد :دی 
ghazaleh ...
۰۳ بهمن ۹۴ , ۲۳:۴۵
رقصیدن با دامن کوتاه بهاری :-D
واقعا آدمو سر ذوق میاره
عجب قشنگی بووووود ^_^

پاسخ :

:)))) 
شعر یا رقصیدن یا گزینه سوم ؟! :دی 

ghazaleh ...
۰۴ بهمن ۹۴ , ۰۰:۰۴
گزینه سوم :-D

پاسخ :

:دی
اَسی بولیده
۰۴ بهمن ۹۴ , ۰۳:۳۵
این قصه لیلی و مجنونه

پاسخ :

چه عرض کنم والا... 
yasna sadat
۰۴ بهمن ۹۴ , ۱۰:۲۶
:)))
فال گیرم شدیدااا

پاسخ :

فال...؟! 
کو بیا بگرد ؟! 
. zizigolu
۰۴ بهمن ۹۴ , ۱۴:۳۶
هوم...
گردو بازی...

پاسخ :

فندق بازی :دی 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan