امروز بعد از مدت ها دلم برای بلاگفا تنگ شد یاد خیلی چیزا افتادم کلی خاطره تو چند ثانیه از جلو چشمم عبور کرد
میگن آدم لحظه ی مرگ تمام زندگیش مثل یه فیلم از جلو چشمش می گذره دقیقا همچین حسی بود منتها با این
تفاوت که اون سال هایی که تو بلاگفا گذروندم رو فقط دیدم انگار یه فرفره باد بخوره و دوباره برگرده سرجای اولش
همین اندازه طول کشید... ای کاش بلاگفا هیچ وقت نابود نمی شد و امثال من آواره از نوع دنیای مجازیش نمیشدیم
بلاگ هرچقدر راحت باشه آدم احساس میکنه خونه ی اجاره ایه و باید چند وقت دیگه جول و پلاسش رو جمع کنه و بره دنبال زندگیش ...
غربتی که تو این روزها تو بلاگ کشیدم تو بلاگ اسکای که بعد زلزله بلاگفا اونجا ساکن شده بودم نکشیدم هر چقدر سعی می کنی خودت رو پسرخاله دیگران نشون بدی بهشون لبخند بزنی باهاشون صمیمی باشی باز می بینی
به جز اونایی که قبلا باهاشون مراوده داشتی بقیه تحویلت نمی گیرن یعنی می گیرن اما نه اونجوری که به دلت
بچسبه یا اصن این به کنار تو بلاگفا 100ها نفر بودن که حتی اگه شده گذری میومدن یه بار سری می زدن حال می
پرسیدن و انرژی میدادن انرژی موندن و ادامه دادن
یادشون بخیر همه ی اونایی که تو بلاگفا جا موندن : را ، سین ، نون ، میم، شین و...
+ رفقایی که اینجا رو می خونن و کامنت میدن این متن رو به خودشون نگیرن...!!!