سرنوشت

سال 82 بود یادم نمی آید چندم راهنمایی بودم چند هفته از زلزله بم گذشته بود که 

پسر مو بوری به کلاسمان اضافه شد طفلک از اهالی بم بود که بخاطر زلزله مجبور به مهاجرت 

اجباری شده بودند در همان روزهای اول با او دوست شدم از بم و حادثه و خیلی چیز ها صحبت کردیم 

مدت زیادی نمانده بود که خانواده اش دوباره تصمیم گرفتن به بم برگردند و سرنوشتشان 

را رقم بزنند مدت کوتاهی از رفتنشان نگذشته بود که خبر دادند در جاده ی بم دچار حادثه شده اند

و فرشته مرگ جانشان را در لحظه ی مقرر گرفته است شاید آن موقع علی رغم سن کمی که داشتم 

برای اولین مفهوم اجل معلق را درک کردم و به سرنوشت محتوم و مکتوب پی بردم.

جان سالم به در بردن از زلزله ای عظیم و فوت بر اثر تصادف اتومبیل !!!   

۲۰:۵۶

یه خواهش

از مخاطبای وبلاگ مرحومم که اینجا رو می خونن و وبلاگشون در زلزله بلاگفا از بین رفت و با خاک یکسان شد 

خواهش می کنم بی خیال اون خونه بشن بیان و در کشور بلاگ آشیانه ای جدید بنا کنن

که همانا بلاگ مثل ژاپن در مقابل زلزله مقاومه و به این راحتی آشیانتون رو منهدم نمی کنه !!!

باشد که رستگار شویم :/

والا... 

۱۵:۳۰
Designed By Erfan