رفتنت اردیبهشتم را جهنم کرده است ..
دست کاری کرده ای تو فصل ها را ، بگذریم ...
فاطمه سادات مظلومی
اینقدر که بعضی از بلاگرا آه و ناله می کنن و غر می زنن ، ننه نقلی ،خاله قزی و کلثوم ننه که لاقل 10 تا شکم زاییده
و آرتروز زانو گرفته چشاش دیگه سو نداره گیساش همه سفید شده و تا همین امروز چند تا سکته زده و عزراییل رو
چند بار تا حالا جواب کرده و الخ... این بانوان مسن و محترم ناله نمی کنن و از زمین و زمان شکوه نمی کنن :/
والا...
یه رفیقی دارم پیر مرده تقریبا هر روز میاد در مغازه بهم سر میزنه کلی شعر حفظه
بعضی از شعرایی که می خونه واقعا زیر خاکی و با ارزشن منم از بین چیزایی که میخونه
بعضی هاشو یادداشت می کنم امروز چند تا خوند این دوتا رو خوشم اومد و حفظ کردم یکیش
این دوبیتی باباطاهر بود:
شب تاریک و سنگستان و مو مست.
قدح از دست مو افتاد و نشکست.
نگهدارنده اش نیکو نگه داشت.
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست.
یه روز یه خرگوشه میره در آبمیوه فروشی میگه یه هویج بهم بده یارو بهش یه هویج میده
و بهش میگه دیگه نیای برای هویج گرفتن ها .
خرگوشه میره یه ساعت دیگه میاد میگه یه هویج بده طرف دوباره بهش هویج میده و بهش میگه
دفعه دیگه بیای پدرت رو در میارم
خرگوشه میره ۱۰ دقیقه دیگه میاد میگه یه هویج بده.
یارو هم میگیره دندونای خرگوش رو میکشه ، خرگوش میره نیم ساعت دیگه میاد میگه یه لیوان آب هویج بده :))))
خودی و غیر خودی برات فرقی نداره
وقتی چشمت رو به روی حقیقت ببندی...
م.ح
+سلام
-سلام
+ببخشید شما با آقا رسول نسبتی دارین ؟!
-آقا رسول کیه ؟
+ آقا رسول فلانی
- نه نسبتی نداریم
+پس چرا پشت شیشه مغازتون فامیلیشو زدین؟
- خواهر من مگه تو این شهر فقط آقا رسول شما فامیلیش همینه ؟!
+ آخه پشت شیشتون نوشتین فلانی :/
-من از شما عذر خواهی می کنم بابت فامیلیمون
+ -___-
- :| :| :|