باران که می آید دلم...

دکلمه ی غزل باران با صدای شاعری از نوع تنهاش !!!


دریافت

حجم: 1.44 مگابایت


+توجه   توجه 

فایل این پست تصحیح شد دوباره بشنوید : اینجا 
۰۰:۳۹

هویجوری 3

در پی هر بوسه اش یک نیشگون از ما گرفت 

هم عسل خوردیم هم زنبور ما را نیش زد ... 


؟؟

۱۵:۳۲

هنرپیشگان عاشق پیشه

از اون بازیگرایی که نقش عاشق رو قشنگ بازی می کنن خیلی خوشم میاد : 

مثل شهاب حسینی , یونس غزالی و... 

۲۳:۴۷

اینستاگرام

این روزها محبوب ترین اپلیکیشن موجود  در دنیای مجازی به زرث قاطع اینستاگرامه که تونسته 

هر سلیقه ای رو به خودش جذب کنه , اپلیکیشنی با امکانات جذاب که این خدمات باعث محبوب شدن 

و حتی اعتیاد آور بودنش شده و... 

همین طور که از این متن مشخصه اینستاگرام برای من خیلی عزیزه اما از اونجایی که هر چیزی برای من عزیز میشه 

به یه طریقی به گند کشیده میشه دیروز اینستاگرامم حال منو از خودش بهم زد

(با مجبور کردن مخاطبا برای دریافت ورزن جدید مسخره اش ) گمان می کنم تن زاکربرگ هم به تن شیرازی خورده 

یا لاقل یه هم چین مکالمه ای با هم داشتن : 

 

شیرازی : هی مارک 


زاکربرگ : هی علیرضا 


شیرازی : چیکار می کنی با مخاطبای اینستاگرامت ؟! 


زاکربرگ : اوه سرگرمشون می کنم سعی می کنم راضی نگهشون دارم .


شیرازی : خیلی خوبه , من یه پیشنهاد برای محبوب تر شدن اینستاگرامت دارم . 


زاکربرگ :اوه جدی ؟ پیشنهادت چیه ؟ 


شیرازی :پیشنهادم اینه که اینستاگرام رو به روز کنی یعنی ورژن جدیدش رو به مخاطبا بدی .


زاکربرگ :چطور می تونم این کار رو بکنم ؟ 


شیرازی :اینو به من و تیم برنامه نویسم محول کن در اولین فرصت می ترکونیم 

همونطور که بلاگفا رو ترکونیدیم 


زاکربرگ :اوه جدی میگی ؟ 


شیرازی :اره رفیق این کم ترین کاریه که از دستم بر میاد من متخصص ریدن تو بهترین ها هستم 

( البته این تیکه رو تو دلش گفت که مارک نشنوه) 


+پس شد آنچه شد 


+اینستاگرام با ورژن جدید شد یه چیزی تو مایه های بلاگفایی که الان موجوده :))))))))


از همین تریبون مرگ تدریجی اینستاگرام رو به تمام بستگان دلبستگان و و وابستگان و 

برادر زاکربرگ یهودی و برادر شیرازی مسلمان تسلیت عرض می کنم. 


والا...


۲۲:۲۵

هویجوری ۲

روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست

مثل تنهایی من قد بلندی داری ...


سیده تکتم حسینی

۰۹:۱۴

بدون شرح


اصن با نگاه کردن به این عکس بغض گلومو میگیره :دی 

اونایی که دارن فرار می کنن رو ببینید:))) 


۱۹:۲۵

فانتزی های دوست داشتنی

خوندن فانتزی یکی از دوستان منو یاد این فانتزیم که در وبلاگ مرحومم نوشته بودم انداخت : 

بری بشینی روی تپه ی قشنگ و غروب آفتاب رو نگاه کنی و همزمان یکی ساز دهنی بزنه

(یه چیزی تو مایه این آهنگ ) بعد هوام ملایم باشه گه گداری یه نسیم بیاد بره لای موهات , اینقدر اونجا

بشینی تا هوا تاریک بشه

بعد کور مال کورمال به سمت کلبه ای که تو دامنه ی جنگل داری حرکت کنی :)

هنوز به کلبه نرسیدی بوی خوش غذایی که بانو درست کرده مستت کنه طوری که نفهمی ادامه مسیر رو

چطوری داری میری .

قبل رفتن به کلبه هم , موقعی که هوا هنوز تاریک نشده بری از گل های خوش بوی کنار چشمه بچینی و

یه دسته گل درست کنی که وقتی میخوای وارد کلبه بشی دستت خالی نباشه .

و...

والا... 

۱۸:۴۲

هویجوری

لُطف کُن اِنقَـدر با چِشمانِ خود بازی نَـکن...
.
مؤمِنـَم امّا نَه آنقَـدری کِه فِکرش را کُـنی!!!

؟؟
۱۶:۳۷

دختر بابایی


این غزل رو برای دختر نداشتم گفتم :) 



سلام دختر خوبم عزیز بابایی 

عصای سالهای ناخوشی و تنهایی 


از آن زمان که تو آمدی به دنیامان 

و... 



انشالا وقتی کامل شد رونماییش می کنم. 


پ.ن: از آرشیو وب قبلی !!! 

۱۸:۱۷

واقعیت

یک واقعیت تلخ اینجا  


والا... 

۱۴:۱۱
Designed By Erfan