ای که خاک پای تو دُر است و لعل و کیمیا *

وب یکی از دوستانو می خوندم دیدم در مورد کف بینی و فال و علوم غریبه نوشته بنابراین تصمیم گرفتم 

خرده اطلاعاتی که دارم رو با شما درمیون بذارم : 


اول از همه :

علم کف بینی و فال این صوبتا واقعیت داره منتها 99 درصد مردم بلد نیستن و دریوری تحویل میدن 

کف بینی ، رمل ، جفر، ابجد، اسطرلاب ، ریمیا ، هیمیا ، لیمیا و... 

حتی بعضی ها معتقدن کیمیا(فلزات به طلا)و سیمیا(تبدیل فلزات به نقره)  

هم وجود داره منتها افرادی که بلدن خیلی کم هستن و معمولا ازش استفاده نمی کنن. 

در روایتی دیدم : امام رضا(ع) در راه مشهد قیچی اون سلمانی که محاسن مبارکش رو اصلاح کرده بود رو طلا کرد بود

یا حتی بعضی از مورخین معتقدن قارون با علم کیمیا اونقدر ثروت جمع کرده که حتی

کلید های مخازن پول هاش هم طلا بوده.  

از شما چه پنهون چند سال پیش در حین مطالعه کتابی منم به علم کیمیا پی بردم و از اونجایی که آدم خسیسی 

نیستم این علم رو با شما در میان میذارم 

این شما و علم کیمیا از زبان عارف عزیز عبد صالح خدا حاج شیخ جعفر مجتهدی : 

 از همان سنین نوجوانی علاقه عجیبی به تزکیه نفس داشتم و شروع به تهذیب نفس و خودسازی و تقویت اراده نمودم و در قبرستان متروکه شهر تبریز که یکی از قبرستانهای بسیار مخوف ایران به شمار می‌رود و رعب و وحشت عجیبی بعد از استیلای شب به خود می‌گیرد، قبری حفر نموده و در آن شب را تا صبح به ذکر حضرت باری می پرداختم چون بسیار دوست داشتم به بینوایان و مستمندان کمک کرده و زندگی آنها را از فقر و تنگدستی نجات بخشم، سعی و تلاش بسیاری می‌نمودم تا معمای لاینحل کیمیا به دست من حل گردد، لذا قسمتی از سرمایه پدری را در این راه صرف نمودم ولی به نتیجه‌ای نرسیدم، اما چون این کوشش من همراه با توسلات شدید بود، یک روز ناگهان هاتف غیبی به من ندا در داد:

جعفر؛ کیمیا، محبت ما اهل بیت عصمت و طهارت است، اگر کیمیای واقعی می خواهی بسم الله این راه و این شما .

با شنیدن آن ندای غیبی هدف و مسیر زندگیم بکلی دگرگون شده و بر آن شدم تا به جای تسخیر جن و انس و ملک و اکتساب کیمیا به دنبال حقیقت همیشه جاوید و پاینده، یعنی محبت و دوستی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) بروم.


*عنوان:مصرع یک تک بیتی از خودم . 



۱۴:۳۴
من :)
۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۵:۱۵
اصلا اعتقادی ندارم به این چیزا

پاسخ :

ان شالله وقتی به سن قانونی رسیدین نظرتون قابل قبول میشه :دی 

والا...
. زیزیگلو
۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۷:۴۱
ولی من دلم میخواد یکی فال واقعیمو بگیره! نگو که بلدی!...؟!

پاسخ :

مگه فال گیرم که بلد باشم :)))) 

والا... 
. زیزیگلو
۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۷:۵۱
بعدشم اینکه ما رفته بودیم قم واسه طرح بصیرت (اینش به خودم مربوطه و به کسی مربوط نیست ولی ازونجایی که زیاد آدم فضول این حوالی و همه ی حوالیا رد میشه به توضیح مختصری بسنده کردم!) بین دو نماز ظهر و عصر اون حاج آقاهه که نمازو میخوند و نمیدونم کی بود ولی فک کنم آدم معروفی بود داشت د مورد سحر و جادو دعا نویسی و اینا حرف میزد و میگفت وجود دارن و هرکی بره سمتشون و بنویسه یا بخواد براش بنویسن حرام است! و فتوای چندتا از مراجع رو هم خوند!
اونموقع ها که من کتاب هری پاتر میخوندم و خواب میدیدم باهامون اومده اردو (همون اردویی که ما از طرف مدرسه راهنماییم رفته بودیم و اتفاقا اونا هم از طرف مدرسشون اومده بودن و اونجا همو دیدیم!!) دلم میخواست جادوگری بلد باشم و عاشق جادوی سیاه هم بودم! ازین جادوها که میتونی با یه ورد (verd) کاراتو انجام بدی! و اینکه اونموقع ها روزنامه هم میخوندم که توی یکیشون نوشته شده بود یه مدرسه توی خارج که نمیدونم کدوم کشور بود، به بچه ها جادوی سیاه یاد میده و بچه ها نمیتونن از اون مدرسه خارج بشن تا درسشون تموم شه و درسشون حدود 7 سال یا شایدم 4 سال (یادم نمیاد دقیقا چند سال!) طول میکشه! ولی به هر حال دلم میخواست برم و با چوب دستیم دنیا رو جادو کنم! جوب دستی از چوب درخت بید با رشته ی خون سیمرغ!

پاسخ :

مدرسه جادوگری تو انگلیسه تمام درساشون شیطانیه و در آخر یه شیطان از اون مدرسه فارغ التحصیل میشه . 
هیچ ارزشی نداره جادو جنبل ، راه پر خطر و بی فایده ایه...

والا... 
چشم به راهم ...
۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۲۱:۲۲
عجب...
استفاده کردیم
ممنون

پاسخ :

خوشحالم که استفاده کردین نه سو استفاده :دی 

والا... 
من :)
۲۷ ارديبهشت ۹۵ , ۱۲:۳۰
:| ممنونم
مرسی :/

پاسخ :

قابلی نداشت:دی

والا...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan